تو و حال و روزی که خوش نیست

قرار بود برویم دیدن خواهر1 برنامه عوض شد و یک آن همسرجان گفت غذا برداریم و برویم جاده دلتنگی یه جایی زیرانداز پهن کنیم و غذا بخوریم. رفتیم .... هوا کمی خنک و باد هم بود... درختان و برگ های هزار رنگ هم ..... خوب بود ولی انگار یک چیزی کم بود! درست مثل اغلب اوقات این من بودم که حرف می زدم. این پیشنهاد همین طور الکی نیامده بود به ذهن همسرجان.... رفتیم که به خودش کمی آرامش ببخشد، کمی از دغدغه هایی که نمی دانم چیست دور شود..... این ها را خودم فهمیدم؛ در واقع حدس زدم!  ازش پرسیدم سی سالگی تو چه طعمی داشت؟ چه شکلی بود؟ چه حسی داشتی؟ گفت: یادم نبود سی ساله شدم!
اما سی سالگی برای من طعم بی طعمی داشت. می دانی چرا؟ چون دیگر چیزی نیست که بتواند مرا در وهم و ترس فرو برد یا در اندوهی وصف ناپذیر یا در شادمانی بی نظیر غرق کند..  می دانی چرا؟ چون دست روزگار برایم رو شده است! سی سالگی مرا تفکر و تعقل بیشتری دعوت کرد. منی که احساسات هیجانی در رفتارهایم حرف اول را می زد بنابراین حالا سی سالگی با این درون مایه تفکر و تأملش بیشتر به چشم من می آید.... سی سالگی بوی پختگی می دهد. وقتی به پختگی برسی انگار با همه چیز راحت کنار می آیی.. با همه چیز!
این روزها یک چیزی می لولد توی فکر و ذهن همسرجان... یک چالش شغلی یا ...... فقط کمی نگرانش هستم، دلواپسش..... آنقدر که وقتی در آغوشش هستم و می گویم از من ذور شدی، چنگ می زند لا به لای موهایم و می گوید تو نمی دونی، هیچی نمی دونی... حال و روزم خوش نیست و همین جمله اشکهام را سرازیر می کند.. دستش را می کشم روی خیسی گونه ام و می گویم: ببین حال و روزت ، حال و روزی برای من نگذاشته.....


+ آخر هفته منزل پدر همسر گذشت. خوب، کم نبود مواردی که مرا بیازارد اما من آن نیوشای قبل نیستم!از کنار همه چیز رد می شدم، فقط همین و این بزرگترین پیروزی من است. بیچار مادر همسرجان که فکر می کرد باردارم :) نمی داند فلسفه من و همسرجان از ازدواج تشکیل خانواده الزاما نگه داشتن چرخه تولید مثل و ادامه نسل نبوده است! و خانواده برای من و همسرجان می تواند تعریفش همین وضعیتی باشد که در حال حاضر در آن قرار داریم! البته نه به این معنا که هرگز تصمیم نداریم پدر و مادر شویم اما موضوع این است که اگر هم نشد پدر و مادر بودن را تجربه کنیم شیرازه زندگی مان به هم نمی ریزد.

+موضوع ناعدالتی در پرداخت اضافه کاری ها این بار به شدت آزارم می دهد! وقتی فقط هفت ساعت برای من اضافه کار پرداخت می شود در حالی دقیقا دو پست کارشناسی کاملا مجزا را به عهده دارم! و طبق روال همیشه اعتراض کارساز نیست....

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.