مردهایی که پدر می شوند

همکارم به تازگی پدر شده. از او می پرسم در نگهداری نوزاد به همسرش کمک می کند؟ پاسخ می دهد که بله همین دیشب بچه که بیدار می شد من می خوابوندمش....

می خندم و می گویم آفرین. کمتر مردی است که آن هم از روزهای اول اینگونه کنار همسرش بماند.

الان هم همسرش تماس گرفته تا ایشون صدای گرفیه بچه رو از آن ور خط بشنود و با فرزندش حرف بزند! ایشون هم خیل آروم و خاص در جواب گریه های نوزاد مادام می گفت: جاااان، چی شده بابا، چی شده دخترم.....

من هم فکم را داشتم را از روی زمین جمع می کردم!


میان وبلاگ هایی که می خوانم دو نفر هستند که ابراز ارادت و عشق شان را چنان به فرزندشان نشان می دهند که آدمی دلش همین طرف مانیور غش و ضعف می رود!!

من به جرأت می گویم که مثالش را ندیده ام تا کنون و امیدوارم همسرم چنین پدری باشد با همین روش های بروز احساسات :)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.