حالا که پشیمانم مرا می بخشی؟!

همون شبی که کتاب خدا در دست ناله می کردم...

همون شبی که گلایه می کردم با خدا که بیا و از زندگی من بگذر بذار این نفس بند بیاد...

من خسته شدم از بودن کنار آدم هایی که تو خلقشون کردی که اینجور راحت می شکننت!

همون شبی که حلاص شدن  از این حادثه تو ذهن و دلم بود با باز کردن قرآن خوندن چند آیه از سوره نور متوجه هشدارهایی شدم از سمت خدا...

همون وقتی که قبل از باز کردن کتاب خدا از خدا خواستم کمکم کنه درست تصمیم بگیرم....

حالا دوباره دیشب... سوره انبیاء..... و جوابی که گرفتم!

جواب اون گلایه ها و ضجه ها.....

"شما به چه حقی با پروردگار و مخلوقاتش چنین سخن می گویید....."  کاش تصویری از این قسمت سوره رو برای خودم ذخیره می کردم تا بتونم معنی درستش رو اینجا انتقال بدم. چیزی که در ذهنم مونده از معنای آیه این بود نوشتم.

وقتی که سلامتی فرزندم رو از خدا خواستم پاسخی دریافت کردم که: "ما با تهیدستی و بیماری و سلامتی و ثروت شما را مورد آزمایش قرار می دهیم"


- حالا نگرانم من با داشتن فرزندی بیمار مورد آزمایش خدا قرار بگیرم! حالا نگرانم که نتیجه ناسپاسی من در برابر این لطف و هدیه خداوندی تأثیر مخربی بر فرزندم داشته باشد!

+ حالا چقدر توبه کنم؟! چقدر مدح و سپاس بگویم که مرا ببخشی؟! حالا که نگرانم و پریشان و پشیمان

نظرات 5 + ارسال نظر
سایه سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 23:52

سلام
مواظب خودت و خودش باش! خدا از مادر به بنده هاش مهربون تره، نگرانش نباش خدا مواظب عزیز دلت هست

سلام سایه جان ....
حالا نگرانی های مادرانه رو درک می کنم!
از وقتی نطفه ش بسته می شه تا روزی که کنارش باشی وقتی که مادری نگرانی!
قطعا همین طوره...
ممنونم که بیشتر از یه دوست در مواقع حساس زندگیم کنارم هستی...
خدا بهت خیر بده

الی سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 19:57 http://elhamsculptor.blogsky.com

سلام دوست عزیز
خداوند ارحم و راحمین هست خودش خواسته به نام رحمان و رحیم ستایشش کنیم و بگیم بسم الله الرحمن الرحیم
هیچگاه نگفته بگید بسم الله عادل جبار یا بسم الله حکیم و....
پس اگر خودتون رو آزار بدید ظلم نفس کردید و بیشتر مورد عتاب خداست! خداوند کسی که از توبه اون ناامید شه رو هیچگاه نمی بخشه
دوست من هیچ وقت خودتون رو اذیت نکید و این دو صفت خداوند رو همیشه به خاطر بیارید
یا حق

سلام دوست عزیز
بله حق با شماست....
سپاسگزارم که دلگرمیتون آرومم کردید :)
از دیشب متوسل شدم به همین رحمت خداوند و آرومترم
ممنونم که هستید

پاییز سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 10:14 http://nagoftehayepayizi.blogsky.com

مجددا سلام
من الان که چند تا پست اخیر رو خوندم متوجه شدم که اشتباه متوجه مشکلتون شدم.
ببخشید اگه نظر قبلم ر تایید نکنید ممنون میشم.
ولی این مشکل هم.مشکل بزرگی نیست.گذر زمان همه چی رو درست میکنه.تو خودت به فرزندی که در رحم داری عشق بورز و عاشقش باش مطمئن باش همسرت هم عاشقش میشه.
اگه الان هم بارداری لطفا آرامش داشته باش.
بازم میان و باهات حرف میزنم.

سلام عزیزم
در جواب نظر قبلی گفته بودم که امیدوارم خداوند به تو صبر و استقامت و امید عطا کنه
ممنونم که از لطفت
چشم سعی می کنم آرامشم رو حفظ کنم

نفر اول سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 10:02

من میگم بخشید. خداست‌ها! بزرگتر از اون نداریم. بیا بیرون از این فکرا

من فقط ترسیدم!
از هشدارهاش که تو معنی آیه ها بود!
باورت می شه درست در جواب رفتارها و سوال ها و افکارم بود؟!

نفر اول سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 10:01

چرا اینقدر خودت رو آزار میدی نیوشا جان؟ الان وقت این فکرهاست؟ به فکر این باش چه جوری باشی و چه جوری عمل کنی که بهترین تاثیرات رو روی ذهن و روان موجودی بذاری که درون خودت داری؟ به تربیت فرزند باهوش و زیبات فکر کن از الان. کوچولویی که داره درون تو شکل می‌گیره به یه مامان آروم و متوکل و متفکر نیاز داره عزیزم.
سعی کن کارهایی رو که دوست داری یه دختر یا پسر خوب و ایده‌ال انجام بده رو از الان با عملت بهش یاد بدی.
:*

نمی دونم عزیزم این افکار آزار دهنده این نگرانی ها انگار تو ضمیر ناخودآگاهمه!
چشم سعی می کنم به خودم بیام و کنترل بیشتری رو عواطف و افکارم داشته باشم
ممنونم که حواست به من هست....
خوش باشی عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.