عنوانی ندارم!!

ظاهرا برایشان آدم مورد اعتمادی نیستم... نمی دانم چه چیزی از من دیده اند که تا این حد بی اعتمادانه رفتار می کنند.

اتفاقات مهم را اگر خبردار شوند محال ممکن است به من بگویند ولی انگار با افراد دیگر خیلی راحت ارتباط برقرار می کنند و اعتماد می کنند و ...

منظورم همکاران دبیرخانه ست. با یکی شان خیلی صمیمی هستم هر بار هم به این نتیجه می رسم که نباید انقدر صمیمی باشم که همه خودم را برایشان بگویم اما باز خطا می کنم!

گاهی آنقدر موذیانه رفتار می کنند که انگار در یک سازمان اطلاعاتی سری کار می کنند!

اصولا آدم زیر آب زنی نیستم به هیچ کس کاری ندارم حتی آن ها که به کارم کار دارند ... نمی دانم دلیل این بی اعتمادیشان چیست! لابد ایرادی در رفتارم هست که خودم بی خبرم!

موضوع باردار بودنم را برایشان گفتم.. با خودم فکر کردم با این حال خراب بهتر است یکی دو نفر قابل اعتماد که احساس صمیمیت بیشتری با آنها دارم و اتاقشان نزدیک من است خبر دار باشند ... بعد پشیمان شدم! رفتار های غیر صمیمانه شان.. موذیانه رفتار کردنشان نظرم را عوض کرد و حالم را به هم زد!

شاید بچگانه به نظر برسد این حرف هام اما چیزی است که مرا می رنجاند...

بارها همین جا نوشته ام که دوری کن از آن ها و انقدر شفاف و صاف نباش.. ساده نباش.. اما باز!

می دانی! در این دنیا نمی شود به راحتی ساده بود!

نباید برایم مهم باشند.. باید دوری کنم و رفتارهاشان برایم مهم نباشد. نه فقط اینها که همه همکارانم .. همه آدم هایی که دوست من نیستند، خانواده من نیستند و هیچ کس من اند، نباید رفتارشان نسبت به خودم برایم مهم باشد!

نظرات 2 + ارسال نظر
ماذر تنها دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 12:54 http://miavivo.blogsky.com

سلام بانو.
منم تا چند هفته ی دیگه کوچولوم بدنیا می یاد.
درکت می کنم که تو دوره ی سختی هستی و امیدوارم هم همسرت هم خانواده ات هم همکارها دلگرمی بیشتری بهت بدن.
می دونی منم هشت سال با کسایی همکار بودن که جلو روم خوب بودن اما پشت سر می زدن برام، در حالی که به قول شما کاری به کارشون نداشتم. کم کم یاد گرفتم تو ذهنم حضورشون رو و رفتارهای زشتشون رو ایگنور کنم و حد و مرز خودم رو باهاشون مشخص کنم تا کمتر دلگیر بشم و ناراحت. امیدوارم شما هم به قولی که به خودت می دی پایبند بمونی از این به بعد فاصله ات رو بیشتر باهاشون حفظ کنی تا دل مهربونت کمتر بشکنه.

سلام عزیزم
تبریک می گم و امیدوارم این ماراتن 9 ماهه رو با موفقیت و سلامت طی کنی
خانواده و همسر هستن کنارم
همکارا هم که واقعا نباید ازشون انتظاری داشته باشم!
امیدوارم بتونم به قولم وفا کنم...
چیزی که فهمیدم تو سیستم اداری ایران اینه که اغلب همکارا برا هم می زنن! زیر آب هم رو می زنن...
ما هم بی نصیب نیستیم از الطافشون!

سپاسگزارم از دلگرمی و همراهیت عزیزم

کاوه یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 15:22 http://www.nicebike.blogsky.com/

اگه بتونیم از همدیگه انتظار خاصی نداشته باشیم شاید کمتر از رفتار دیگران آزرده خاطر بشیم بهتره که از همکاراتون انتظاری نداشته باشین تا از برخی رفتارهاشون دلگیر نشید.

بله درسته این انتظار نا به جایی هست که از اونا بخوام درست مثل خودم رو راست و صادقانه رفتار کنن
من باید خودم و فکرم رو تغییر بدم
و همین انتظار نداشتن از اطرافیان رو در خودم تمرین کنم.

ممنونم از همراهیتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.