"زن بودن" دردی که تمامی ندارد

همسرجان می گفت دوست ندارد فرزندش دختر باشد؛ چون دختر ها همیشه در همه جای دنیا تو سری خور هستند... باید زورگویی جنس مخالف و در کل جامعه اطراف را تحمل کنند ....

شاید دلش سوخته است برای این همه اجحافی که در حق زنان می شود..

می گفت ربطی به این خطه ندارد همه جای دنیا هین است حالا یه جا بیشتر، جایی دیگر کمتر ...

دلم می خواست وسط حرف هاش بگویم می دانی عزیز من! ما زن ها خودمان هم به هم رحم نمی کنیم.. فشارها را بر هم بیشتر می کنیم.. عرصه را تنگ تر .. نفس کشیدن را سخت تر ....

چقدر دیدگاهمان در این موضوع از این منظر یکسان است.. به حرف هاش گوش می دادم و خوشحال بودم که گوشه ای از درد زنانه ما را می فهمد ...

خانوم دکتر حرفی زد، درست یادم نیست چه چیزی گفت اما همسر جان در پاسخش گفت نه اخلاق زن ها همه خوبه در مقابل مردها و این مردها هستند که اصولا اخلاق درست و حسابی برای تحمل کردن ندارند ....

بعد هم ادامه داد مردهای قدیمی از مردهای نسل ما بدتر هم بوده اند بیچاره زن های نسل قبل!


دیشب هم خانوم دکتر مراحل سزارین دوقلوها را می گفت .. به برخی ابعاد زایمان طبیعی هم اشاره کرد.... چهره همسرجان دیدنی بود! پر بود از حیرت و ترس!


نظرات 2 + ارسال نظر
آقای پدر دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 08:08 http://daddyon.blog.ir

چقدر نوشتنت بهتر و دلچسب تر شده. جدا تو این زمینه رشد کردی.
بعید میدونم دختری که تو بدنیا بیاری و بزرگ کنی خیلی هم توسری خور بشه... بهت نمیاد

واقعا؟!
ممنونم آقای پدر ....
خیلی انگیزه گرفتم برا بهتر شدن ... خوب شما هم بی تاثیر نبودید در این راه :)

راستی؟! امیدوارم اینطور که شما می گید باشه :)

ماری شنبه 25 اردیبهشت 1395 ساعت 14:02 http:///

چقدر زیبا گفتی ما زنها هم کار را برای هم سخت تر می کنیم
هروقت میام به یه آرامش در زندگی مشترکم برسم خواهر شوهر بدجنسم که از صدتا دوست دختر واسه شوهرم بدتره یه موشی می دوونه واقعا موندم چکار کنم
البته خیال نکنی یکی دارم 7 تا دارم و این بدبختی و تلخی است که تا ابد با منه

عزیزم تو جایگاه خودت رو داری.. تو بانوی اون خونه و زندگی هستی...
می تونی مهارش کنی..
می دونی انگار ما زن ها ساخته شدیم برای سختی ها و تلاش مداوم برای از بین بردنشون! یا حداقل تعدیل کردنشون!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.