نه دنیا و نه آن چه در آن است؛ فقط تو را می خواهم

 دلم خیلی گرفته ...

به گذشته که نگاه می کنم می بینیم اوضاعمون خیلی بهتر از این بود ....

دلم برای کیک پختن های همسرجان تنگ شده ....

برا پیامک هایی که به شام بیرون یا کیک دست پخت خودش دعوتم می کرد تا یه بزم دو نفره عاشقانه داشته باشیم...

دلم برای آغوش های پر شور هیجانش تنگ شده ....

حالا اما ....

بعد مرگ عموش رفته تو خودش و در نمیاد ..... قیافش شده مثل از جنگ برگشته ها ...

درگیری های ساخت خونه و پایان نامش هم هست.. نگرانه اومدن کوچولو هم هست!! همه این ها دست به دست هم دادن و انگار دارن پیرش می کنن! انگار به جنگش رفتن و دارن از پا می ندازنش!!!!!!

نمی دونم باید چیکار کنم روحیش بهتر شه.. نمی دونم چیکار کنم از این حال و هوا در بیاد!

نگرانشم، غصه می خورم به خاطرش .....

دلم تنگ شده برا روزهای قبل که از راه می رسیدم و بوی غذایی که پخته بود خونه رو برمی داشت.... که مثل یه کدبانو یه همسر بی نظیر تا لحظه رسیدن من پای اجاق گاز بود...

حالا یادش می ره که دو هفته ست بهش گفتم گوشت نداریم... یادش می ره! حواسش  نیست....

می دونی! من خونه نمی خوام اگه قرار هوش و حواست به من نباشه....


دلم خیلی گرفته!

نظرات 1 + ارسال نظر
مینو دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 10:07

قطعا همسر این روزا به حمایت و کمکت نیاز داره. حتی گفتن چند جمله ی دلچسب شاید حال دلشونو عوض کنه محبت و امید دادن قطعا تاثیر گذاره. حالا میتونی اینبار شما یه کیک خوشمزه براش درست کنی با یه چایی و یه گپ ساده یا غذایی که دوست داره یا یه شاخه گل بخری و ... خلاصه سعی کنی خال و هواشو عوض کنی .مردا وقتی میرن توی غار خودشون خیلی سخت بیرون میان شاید واکنش دلخواهتم با کارایی که گفتم نگیری اما مطمئن باش تاثیر گذاره و زودتر به حال و هوای عادی برمیگرده. قطعا محبتت توی ذهنش میمونه.هرچند میدونم خودت بیشتر از هر زمان دیگه ای این روزا به توجه و مراقبت و محبت نیاز داری اما محبت کردن به دیگرانم حال آدمو خوب میکنه و تاثیر مثبتش به خودتم برمیگرده. دلت نگیره با نی نی حرف بزن و بعدش دوتایی با خدا .امتحان کن کیف دارههههههههه.
ما هم یه موقع هایی داشتیم که تحت فشار و مشکلات بودیم اما بعد از گذشت اون روزا من حرصت خوردم که چرا کاری نکردم چرا منم پا به پای اون غصه خوردم و مود خودشو داشتم کاش من حداقل ظاهرا جو عوض میکردم که اونم کم کم حالش خوب بشه.الان دیگه خیلی بهتر با این روزا کنار میایم.

آره عزیزم منم تقریبا همین کار رو کردم.. بهش دو سه تایی پیامک فرستادم با یه همچین محتوایی که درکش می کنم و می خوام کنارش باشم و ...
یه برنامه ریختم و چند ساعتی با هم بودیم....
اما این وضعیت بارداری باعث شده هیچی مثل قبل نباشه و این دلگیرانه ست... مثلا روابط زناشویی رو خیلی تحت تثیر قرار داده!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.