دلم خواب می خواهد، یک خواب بی پایان

دلم گرم نیست!

دلم خوش هم نیست!

امید و آرزویی هم ندارم ...

شاید اگر این کوچولو نبود همه چیز فراهم موعد رفتن بود!

بگذریم......


روابط دونفره مان با درگیر شدن همسرجان در ساخت و ساز خانه و کمی هم سرگرم پایان نامه شدنش و البته گرفتارهایی که من دارم، رسیدگی به خانواده ام و این پایان نامه و البته این وضعیت بارداری؛ محدود شده ست به همان چند دقیقه سر سفره حین غذا خوردن کنار هم بودن! که آن هم بی حرف، بی نگاه می گذرد... شاید تنها حرفی که رد و بدل شود این است که همسرجان برای بار هزارم می پرسد خوب دیگه چه خبر؟! و من برای بار هزارم با بی حوصلگی می گویم هیچی، سلامتی! 

البته همین اندک کنار هم بودن در صورتی ست که همسرجان سرکار نبوده باشد و خوب من هم که مدتی تعطیل بودم. از هفته آینده همین را هم نداریم! چون بعضی روزها تا من برسم به خانه او رفته است سرکار!

البته فکر می کنم این درس لعنتی که تمام شود فرصت بیشتری برای با هم بودن داریم..

اگر حال بابا هم رو به بهبود بگذارد که این با هم بودن به یک خیال راحت گره میخورد و آن وقت سات که آب خوش از گلوی آدم پایین می رود!

دلم برای همه روزهای قبلی که بزم های دونفره با همسرجان داشتم تنگ شده ست...

حالا انگار همه چیز به روزمرگی رسیده ست! نمی دانم شاید هم همه چیز فقط دست خوش این گرفتاری های زیاد است و بعدا اوضاع بر می گردد به حال قبل!

اگرچه این اوضاع را درک می کنم اما کودک درونم مدام در حال خود خوری ست.. هی یادآور می شود که ببین تو را گذاشته ست کنار.. ببین حداقل می تواند موقع خواب کمی بغلت بگیرد ....

اما خوب حوصله هم ندارم به این نهیب ها محل بگذارم.. انگار بیماری بابا تمام انرژی و سرزندگی ام را در خود حل کرده!


نظرات 1 + ارسال نظر
مینو چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 10:45

همین که دلتنگ دونفره های روزهای قبلی آلارم خوبیه! گاهی اوقات دلتنگی ها یادآور لزومه توجه بیشترن.منم مثل خودت فکر میکنم فقط درگیری و خونه سازی و رسیدگی به بابا و اومدن نی نی عاملشه قطعا"گذراس البته با خواست و تلاش خودتون که نذارین همین روال عادت بشه و بشه روزمرتون و این جو بمونه.
هر فرصتی که بدست میاری با همسر تعریف کن اونم از بیماری بابا یا کار بیرون و ... در مورد اومدن نی نی و مارهایی که باید بکنین د رمورد حتی تربیتش حرف بزنین.حتی خاطرها و بیرون رفتن های قبل مرور کن براش یا وسط کار روزانه یه جمله یا حرف مخبت آمیز براش بفرست.همین کارای کوچیک خودش کمک کننده اس.منتظر فرصت و قدمه طرف مقابل نباش خودتم یه کارایی بکن.
خلاصه مه لابلای تمام این گرفتاری ها یه حرکتایی بزن هردو شاد بشین.

دلم برای روزهای قبل تنگ شده و دلگیرم از کم توجهیش!
آره پیام می دم .. امشبم براش کلی خرید کردم... سعی کردم چیزایی بخرم که لازم داره یا چیزایی حداقل تا نوروز که شرایطم برای خرید کردن مساعد نیس، لازمش می شه رو بخرم....
گاهی مینو آدم از این حرکت زدنای یه طرفه خسته می شه! :(

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.