شاید این آخرین بار باشد

این دوره هم تمام شد.

چهارشنبه هفته گذشته از آن پایان نامه کذایی دفاع کردم و نمره کامل گرفتم...

قرار بود فقط خواهر کوچیکه بیاید برای پذیرایی دفاع ...

میهمان دیگری هم نداشتم...

اما هر سه خواهرم آمدند..

همسرجان هم مرخصی گرفت و کنارم ماند تا ان همه استرس را تنهایی قورت ندهم..

بعد هم یک دسته گل خیلی قشنگ و شاد به من هدیه کرد ...

بعد هم همه را شام دعوت کرد و ...

اما بابا حالش خوب نبود... درد داشت... میهمانی زهرمارم شد.. زهر مار همه مان!

مدت هاست دور هم جمع نشده ایم!

مدت هاست نخندیده ایم!


+ اینکه همسرجان بدون گفتن به من مرخصی گرفته بود! آرایشگاه رفته بود.. برایم گل خریده بود و در جلسه دفاع کنارم بود... فرم هام را پرینت گرفته بود و ... خیلی مایه آرامش و شادی من شد! آنقدر که چندین بار بابت این کار قشنگش تشکر کردم...

تمام شدن درس از یک طرف مایه مسرت بود و این حرکت همسر جان از طرف دیگر .. اما حال و روز بابا نمی گذارد کام من شیرین شود حتی لحظه ای!

نظرات 4 + ارسال نظر
الی سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 22:22 http://elhamsculptor.blogsky.com/

مبارک باشه عزیزم
ان شالله کم کم همه چیز اروم بشه
درد مال آدمیزاده نگران نباش هر چقدر هم بابا جان درد داشته باشن اندازه یه زایمان نمیشه
ایشون ان شاالله خدا زودتر شفاشون میده

مرسی الی ..
مرسی که هستی و می یای بهم سر می زنی
درسته اما ... این یه لا پوست و چهرچوب استخون مگه از فولاده که انقدر درد رو تحمل کنه؟!نمی فهمم چرا خدا آدم رو در درد آفرید ؟!
ایشالا

نفر اول سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 16:20

به به تبریک میگم عزیزم... ممم نمره کامل! شاگرد اول ناراضی من

مرسی گلم
حالا نمره کامل از دانشگاه آزاد دارغوز آباد که چیز مهمی نیس :)

مینو سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 16:14

مبارکه نیوشا جونم خیلیم مبارکه امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی. چقد خوب شد قبل اومدن نی نی این قورباغه رو قورت دادی.
بابت همراهی همسر هم خیلی ذوق کردم تو اون لحظه ها حسابی به آدم میچسبه واز اون محبتهایی میشه که همیشه تو خاطر میمونه.الهی خدا عشق و محبتتونو صد برابر کنه.خدا برای همدیگه حفظتون کنه.

ممنونم مینو جان
واقعا قورباغه زشت و بد ترکیبی بود... فقط به خاطر نی نی من تنبل تونستم سر و تهش رو هم بیارم...
آره این محبتش تو ذهنم موندگار شد.
با خودم فکر کردم چه زن قانعی هستم؟! شاید از دید دیگران یه مرخصی گرفتن برا همراهی کردنم یا یه دسته گل هدیه دادن چیز مهمی نباشه یا از دید خواهرام باید اینطور می بود چون وظیفشه تو این شرایط کنارم باشه و غیر این بود عجیب بود براشون!
اما برای من یه دنیای شیرین تو همون یک ساعت همراهیش ساخت.

پاینده باشی عزیزم...

Miss.Khorshid سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 14:48

سلام
به به مبارکه. ان شالله به سلامتی و اگه علاقه دارین دکترا من ان شالله فردا دفاع دارم. یه مقدار ته دلم استرس دارم. خدایا کمکم کن

مرسی .... علاقه که دارم اگر مشکلات بذارن
استرس به خودت راه نده چیزی نیست سرو تهش یه بیست دقیقه ست
ایشالا موفق باشی و نمره کامل بگیری

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.