نه آنی ام که باید ...

خوب که فکر می کنم می بینم لیاقت مادر شدن را ندارم...

دخترک، می تونی من رو نبخشی ....

فقط امیدوارم که در سلامت روحی و جسمی به این دنیا بیایی

نظرات 4 + ارسال نظر
نفر اول شنبه 1 آبان 1395 ساعت 08:36

اشتباه میکنی عزیزم. تو لایقترینی...

اشتباه که زیاد دارم تو زندگیم! اما این یکی رو نه دوست گلم بعید می دونم اشتباهی در کار باشه

Miss.khorshid چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 09:13

سلام
نگران دخترک نباشین. دخترک هم مثل خودتون وارث این همه عشق و فداکاری و نگرانی که شما از مادرتون به ارث بردین. مثل خیلی از ماها که شبیه مادرهامون هستیم فقط در ظاهر مدرن تر و متفاوت تر.... ان شالله به سلامتی فرشته ی نازنینتون رو در آغوش می گیرین و همه ی این دلواپسیها تموم میشه
(من دارم آرشیو بلاگفاتون رو میخونم..... چقدر بعضی چیزها عوض شدن)

میشه برام بگی چه چیزهایی عوض شدن؟
ممنونم گلم از همراهیت...
اتفاقا همین امروز داشتم به مامی می گفتم این که من اینجوری ام همش به خاطر شماست و اخلاقاتون

آقای پدر سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 19:46 http://daddyon.blog.ir

این حرفا چیه دختر؟ اتفاقا به خاطر همین نگرانی ها و تشویشت مادر خیلی خوبی هم میشی.

مرسی که هنوز اینجا رو می خونید...
امیدوارم همینطور باشه که شما می گید

پری سه‌شنبه 27 مهر 1395 ساعت 09:27 http://shahpari-a.blogsky.com/

دختر تو ... با سلامت روح و جسم به دنیا میاد ... و از مادرش عاشقی یاد میگیره ... تو سمبل بزرگی براش میشی .. و اون هم همینطوری که تو دلت برای پدر و مادرت پر میزنه ... همیشه دریای عشقش به سمت تو روان خواهد بود ...

و این همون راز کائناته که بهت گفتم .. دخترت این همه عشق و برات جبران میکنه ...

عزیزم .. چشام اشکی شدن...
ممنونم از این همه دلگرمیت.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.