مدتی ست دچار یک حس دلتنگی عظیم، غریب و ناشناخته ام ....
حسی ست که درست در قفسه سینه ام درکش می کنم! شاید یک درد جسمی باشد اما هر چه هست برایم دلتنگی به ارمغان می آورد!
دلتنگی .. غم .. اندوه ... دلتنگی ... دلتنگی ... دلتنگی و باز هم دلتنگی .. دلتنگی ای بی دلیل و بی بهانه!
اینروزا کلا پر از درد و دلتنگی برای همه هست نمیدونم چرا اینروزا اینقدر پر درد و غمگینه
مراقب خودت باش و دختر کوچولوت
قدر همسرت هم بدون
من قدردون هم همستم اما هیچ کس قدر من رو نمی دونه الی!
دنیا انگار سیاه شده برا همه