نباید قولش رو به داداش می داد....
خدایا باید از دست همه بکشم! دیگه خستم....
من از ادم ها خیلی خسته ام! از اونایی که باهاشون رابطه خونی دارم .. از اونایی که باهاشون رابطه غیر خونی دارم... از همه!
من از آدم ها خستم ...
+ - دلم صبحانه گرم می خواهد...
رختخواب و استراحت طولانی ... فقط خدا می داند این روزها سرکار آمدن چقدر سخت است.... با این دردی که دارم.
منم همچین حسی دارم.
خیلی خسته ام دلم برای خودم و ذهنم میسوزه
کاری نمی تونم بکنم چون خیلی چیزا دست من نیست!!
نیوشا اصلا در مورد مادر بد بودن اینا حرفتو قبول ندارم تویکی از بهترین مادرایی برای دخترت.پر از حس و بزرگواری و درکی چیزایی که شاید خیلی از مادرا ندارن اما تو این دوران فقط به فکر تغذیه و سیسمونی و ... هستن تو این دوران قطعا دخترت خیلی چیزا ازت یاد گرفته.
برای بار هزارم می گم تو چه خوب آدم رو آروم می کنی ...
امیدوارم همینطور باشه که می گی .. امیدوارم این استرس ها و حس های بد رو درک نکرده باشه...
مینو حس می کنم به مترسک هستم!
عزیز دل من .... میدونم چقدرررررررررررررررر حالت غریبه ....
خیلی جاها می فهممت ... صبور باش و ایمان بدار به عشق ... کاش میتونستم بهت کمک کنم ...
ممنونم همین که هستی و همراهی می کنی کمکه...
به یه مرحله بدی رسیدم به این مرحله که خودم برای خودم اصلا مهم نیستم
حتی به سر و وضعم نمی رسم!