این روزها تمام نمیشوند!

بابا برای بار چهارم عمل شد. پایش از یک وجب پایین تر از زانو قطع شد ....

و دوباره همان پروسه دردهای طولانی پس از عمل... ناله های شبانگاهی ... پیدا کردن راه چاره برای چگونه حمام کردنش و دفع مزاج کردنش ...

به ما گفتند اگر روی زخم دود تریاک مرغوب می دادید عفونت از بین می رفت و اصلا از همان انگشت هم لازم نبود قطع شود ...

دیر به ما گفتند اما این بار باید اینکار را انجام دهیم... روزی دوبار باید یک معتاد را بیاوریم تریاک را بدهیم به او، او بکشد و دودش را به محل زخم بدمد!


شقاق سینه همچنان هست... بدتر هم شده. چنان شکافته شده عمیق که محل ترک ها عفونت کرده... عفونت به داخل سینه هم رسیده .... بعد از شیر دهی هم درد دارم.

بیچاره دخترک عفونت را همراه شیر می خورد...

این شقاق هست تا زمانی که دخترک یاد بگیرد فقط نوک سینه را نمکد، بلکه کمی از هاله اطرافش را در کام بگیرد و فشارد....

آنقدر درد دارم وقت شیر دهی که مشت به سرم می کوبم.... فریاد می زنم و اشک می ریزم.

یاد بابا می افتم که می گفت از درد دلم می خواد مشت بزنم به سرم!


- برای دخترک لالایی می خوانم... لالا لالا لا، دختر بابا .... با بغض می رسم به این قسمت لالایی و اشک می ریزم. 

- افسردگی همچنان هست ... بدتر هم شده.

- در روز کمتر از یک وعده غذا می خورم به خاطر بی اشتهایی...

- منزل خانم دکتر اتراق کرده ام یک هفته ست... بهترین خواهر و شوهرخواهر هستند این دو نفر که در همه مراحل سخت زندگی حمایتم کرده اند..

- همسرجان یا شرکت است یا سر ساختمان!


نظرات 3 + ارسال نظر
مینو شنبه 20 آذر 1395 ساعت 12:26

عزیزم نمی تونی بری دکتر برای شقاق سینه ات؟ شاید دکتر نکته ای بگه کمک کننده باشه.
واقعا متاسفم برای بابا چقد ناراحت کننده اس! ذکر یا سبحان برای مریض دارا خیلی خوبه.خدا خودش کمکشون کنه. امیدوارم این سری دیگه عفونت نکنه و زخم بسته بشه.
مواظب خودت باش عزیزم

ذکری نیست که نگفته باشیم... نذری نیست که نکرده باشیم...
پرستار می گفت کمی عفونت داره
دکتر رفتم جز پمادهای بی اثر درمانی نداشتن

یلدا شنبه 20 آذر 1395 ساعت 11:02

عزیزم....لااقل از شیر خشک کمکی استفاده کن....چرا زجرکش می کنی خودت را....تازه آن شیری هم که می دهی آنقدر با رنج وغصه پدرت همراه است که .....
الان شیرخشک ها غنی شده هستند . ازبا دکتر دخترک مشورتی کن.من خودم به پسرم ببلاک ۱ می دهم....فرزند اولم هم شیرخشک خورد..خسلی هم سالم وباهوش ودرس خوان. گاهی وقتها فکر می کنم از رنج خودت لذت می بری ...رها کن خودت را عزیزم

من خودآزاری دارم از بچگی ...
خودم کم شیر مادر خوردم از نه سالگی درد پا کشیدم تا الان پوکی استخوان دارم....
نمی تونم این درد رو به دخترک هم بدم .. اگرچه به خودم الان آسیب زیادی می ریه با شیر دادن ولی دخترک گناهی نداره که

امیر پنج‌شنبه 18 آذر 1395 ساعت 14:44 http://dashtemoshavvash.blogsky.com

واقعا متاسفم برای این همه مشکل.خداوند هم صبر دهد هم شفا

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.