وقتی زن باشی

میان آن همه نوازش و بوسه .. میان آن همه ابراز احساساتش...

بیشتر شبیه نجوا بود حرف هاش .. می گفت: هر کاری که می کنم برای توست.. این خونه، اضافه کاری هام .. همه دوندگی هام فقط برای توست و بچه ... همه زندگی منی!

من بین خواب و بیداری فقط لبخند بودم براش بی هیچ عکس العمل دیگری!

می گفت ببخشید که مدت هاست کم بهت می رسم!

قابل ستایش است زحماتش.. محبتش.. توجهش اما ...




-+ اما، سال ها تجربه و شناخت به من می گوید این ها یک سوی ماجراست! سوی دیگرش اقتدار و مردانگی و یکه حرف بودن مردهاست! اینکه من همه زندگی اش هستم درست اما اینکه نمی توانم برای یک قلم از وسایل منزلم خودم تصمیم بگیرم را چه می شود معنا کرد!؟ دراور را که دیگر نیاز به آن ندارم قصد دارم بگذارمش منزل مامی اما با مخالفت همسرجان روبرو می شوم!!!!!!!!! به همین راحتی .. وقتی زن باشی می توانی همه زندگی همسرت باشی یا پارتنرت اما نمی توانی تصمیم به این کوچکی بگیری! شاید بتوانی برای اینکه در این لحظه پفک بخری یا خودت به تنهایی تصمیم بگیری و عملی اش کنی.. در همین حد!!!!!!!!!

نظرات 2 + ارسال نظر

خونه جدید مبارک ..

مرسی گلم ..
امیدوارم روزهای خوبی رو اونجا تجربه کنم

رویا شنبه 28 مرداد 1396 ساعت 09:15 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

می دونم سخته اما سخت نگیر، آدم هر چقدر تکرار می کنه انگار ناراحتی عمق می گیره می ره پایین

سخت که نمی گیریم عزیزم...
حقیقت تلخ رو با نگفتن می شه ازش فرار کرد؟!
نه!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.